دنیایی متفاوت

بهترینها در دنیای مجازی « نیو وب »

دنیایی متفاوت

بهترینها در دنیای مجازی « نیو وب »

بیماری آلزایمر (Alzheimer's)

  بیماری  آلزایمر چیست ؟

دکتر آلواس  آلزایمر   در سال  1906 این  بیماری  را در آلمان  کشف  نمود و به  این  دلیل بیماری  آلزایمر به  نام  ایشان  ثبت  شده  است .

  بیماری  آلزایمر قابل  پیش بینی  نمی باشد و تأثیر مشخصی  بر روی  مغز می گذارد. گاه بیماران  مبتلا به  این  بیماری  دیوانه  محسوب  می شده  و هنوز هم  محسوب  می شوند. چون  اطلاعات  علمی  راجع  به  این  بیماری  فقط  در 20 سال  گذشته  پیشرفت  نموده ، هنوز گروههای  کثیری  با این  بیماری  آشنا نبوده  و رفتارهای  ناهنجار بیماران  را به  ناراحتی روانی  ترجمه  کرده  و آنان  را بیماران  روانی  می نامند. بیماران  آلزایمری  ممکن  است حرکتها و رفتارهایی  مانند مزاحمت ، عدم  اطمینان ، عدم  قدردانی ، نامهربانی ، خصومت  با نزدیکان  و اطرافیان  داشته  باشند. بیماران  آلزایمر بیمار مغزی  هستند بدین  معنی  که سلولهای  مغزشان  در حالت  تخریب  و معدوم  شدن  است  و نتیجتاً طرز فکر و رفتار آنها تغییر کرده  و تحت  کنترل  آنها نیست ، و چون  کنترلی  بر روی  بیماری  خود ندارند قادر به  تمایز خوب  و بد، صحیح  و غلط  نبوده  و ممکن  است  به  راحتی  نزدیکترین  فردی  که  برایشان خدمتی  انجام  می دهد را رنجانیده  و حتی  پرخاشگری  نمایند.

ادامه مطلب ...

بیماری آنفلوانزا (Flu)

   تعریف آنفلوانزا :

  آنفلوانزا بیماری ویروسی حاد دستگاه تنفسی است که با تب ف سردرد ، دردعضلانی ، عرق ، آبریزش بینی ، گلودرد و سرفه تظاهر می کند. سرفه اغلب شدید و برای مدتی ادامه می یابد ولی سایر نشانه های بیماری بعد از 7- 2 روز خودبخود بهبود پیدا میکند .  

   

 یافته های بالینی : 

 

 * آنفلوانزای بدون عارضه : 

 با حمله ناگهانی علائم بعد از یک دوره کمون 3-1 شروع میشود علائم عمومی مانند تب ، لرز ، سردرد ، درد عضلانی ، بی حالی و بی اشتهایی غالب بوده و معمولاً درد عضلانی یا سردرد بیشترین علامت مشکل ساز است و شدت آن مرتبط با اوج تب است درد مفاصل بطور شایع دیده میشود . بروز ناگهانی تب و علائم سیستمیک (لرز ، کنژکتیویت ، سردرد ، ضعف و بی اشتهایی ) که به صورت تیپیک بمدت 3 روز بطول می انجامد . علائمی مثل گرفتگی صدا و احساس گلودرد و سرفه که با کاهش علائم سیستمیک در روز سوم بارزتر شده و معمولاً 4-3 روز دوام می یابد عموماً دوره تب 3 روز است ولی گاهی اوقات تب در آنفلوانزای بدون عارضه 8-5 روز باقی میماند گاهی اوقات برونشیت سبب سرفه طول کشیده در بیمار مبتلا میشود. 

ادامه مطلب ...

داستان « دوست » - صادق چوبک

من و فریدون همدیگر را در دانشکده ی افسری شناختیم. یعنی در همان ساعت اول ورودمان که سرگروهبان ما را تو آسایشگاه به خط کرد و حرف زد، من و فریدون بغل هم ایستاده بودیم و هنوز رخت غیر نظامی در تن داشتیم و هر دو دانشجوی احتیاط بودیم. اولین جمله ای که از گلوی سرگروهبان بیرون آمد به گوش ما نامانوس و موهن بود و از همه بدتر ازینکه سوم شخص خطاب می کرد.
او فریاد زد «گوش کنن.» بچه ها بهم دیگر نگاه کردند. شاید این جمله به گوش گروهی مضحک هم آمد. و شاید سرگروهبان تو صورت یکی از بچه ها پوزخندی هم دیده بود؛ برای همین بود که در همان لحظه اول و پس از «گوش کنن.» گربه در حجله کشته شد وچهره ی سرگروهبان رنگ شاه توت شد و چاک دهنش را باز کرد:
«مردکه حمال پدر سوخته! اگه خیال کردی اینجام خونیه ننته که هر گهی که دلت بخواد بخوری واقعا که باید خیلی خر باشی. دیپلمه هسی برای خودتی. لیسانسه و دکتر هسی، تو این چار دیواری که رسیدی باید لیسانستو بذاری دم کوزه آبش بخوری. اینجا رو بش می گن سربازخونه. اگه بخوای اور و اتفار بیای چوب می کنن تو اونچه نه بدترت که دسات شق وایسه. مثه آدم دارم بات حرف می زنم نیشت واز می کنی؟ حالا خوب گوشاتونو واکنن. زندگی سویل و خوردن و خوابیدن وسگ زدن خدا بیامرزدش. اون ممه رو لولو برد. خیلی زود جای دوس و دشمنو یاد می گیرین. هنوز نشاشیدین شب درازه؛ خیالتون تخت باشه. اینجا سرزمینیه که ایمون فلک رفته بباد. حالا گوش کنین. بعد از اونیکه از اینجا مرخص شدن. می رن دفتر. اونجا یه لیستی هس که از روش می نویسن که چه چیزای باید با خودشون بیارن. کفش و کلاه رو دولت می ده. باقیش رو باید خودشون تهیه کنن. ملافه و روبالشی هم باید بیارن. حالا واسیه اینکه یه خورده حالشون جا بیاد، کرواتاشونو وازکنن و کف این خوابگاه رو از اون بالا گرفته تا پائین دم در بروفن. وای به حال کسی که یه ذره گرد وخاک از زیر دسش در بره. حالا زود باشن.» ادامه مطلب ...

که چرا خانه کوچک ما سیب نداشت؟!

 تو به من خندیدی و نمی‌دانستی

من به چه دلهره از باغچه‌ی همسایه

سیب را دزدیدم .

باغبان از پی من تند دوید

سیب را دســـــت تو دید ،

غضب آلوده به من کرد نگاه

سیب دندان‌زده از دست تو افتاد به خاک؛

و تو رفتی و هنوز ...

سالهاست که در گوش من آرام آرام

خش خش گام تو تکرارکنان    ،   می‌دهد آزارم

و من اندیشــــه کنــــــــــــان   ،   غرق این پندارم :
 
« که چرا خانه‌ی کوچک ما سیب نداشت!!... »

یکی بود ، یکی نبود!

    « یکی بود » ، « یکی نبود »
    اونی که « بود » عا شق اونی شد که « نبود » ، البته این ماجرا به همین راحتی هم که تصور می شود ، نبود .
    « یکی بود » سا لها تک و تنها زندگی می کرد . خودش بود و خودش ! بدون یک  دوست ، بدون یک همدم ، بدون یک هم صحبت ، بدون کسی که عشق ومحبّت  فراوان خود را با او تقسیم کند . همیشه دعا می کرد  و منتظر بود ، منتظر روزی که  ازاین تنهایی وحشتنـــــاک  بیرون  بیاید . با خودش می گفت : کاش یکی پیدا می شد و منو از این تنهایی  در می آ ورد.
    او کسی را می خواست که حرفها یش را بفهمد ، درکش کند ، او را دوست داشته باشد و در غــم وشا دی با هم و در کنار هم باشــند و حالا بالاخره بـعد از هزاران سال انتظار و انتظار، آ رزویش برآ ورده شده بود . در یک لحظه ی مقدّ س و فراموش نشدنی با شخص مورد نظرش برخود کرده و او را یا فته بود واین فرد خوش شانس کسی نبود جز « یکی نبود » . « یکی نبود » درست شبیه خودش بود ، ولی انگار ، دقیق دقیق هم شبیه او نبود ، فقط  سه  چهارم « یکی نبود » شبیه  او بود امّا با این وجود « یکی بود » احساس می کرد – نه مطمئن بود – که  او کاملا ً شبیه خودش است و مطمئن بود که او همان کسی است که سا لها انتظارش را کشیده است . 

ادامه مطلب ...

چه گوارا : بزرگ مردی در تاریخ

  چه گوارا بزرگمرد تاریخ آمریکای لاتین  دیروز، 9 اکتبر، سالمرگ بزرگمرد آمریکای لاتین، ارنستو چه‌گوارا بود. با گذشت سال‌ها از مرگ قهرمانانه چه‌گوارا یا آن‌گونه که مردمان لاتین خوش‌تر دارند او را به یاد آورند چه ، هنوز این بزرگمرد آمریکای لاتین الهام بخش مردمان ستم‌دیده‌ای است که تلاش می‌کنند خود را از زیر یوغ استعمار و استبداد برهانند.?ارنستو چه‌گوارا? یا آن‌گونه که مردمان لاتین خوش‌تر دارند او را به یاد آورند ?چه? نمادی‌ است مانا از خیزش علیه ظلم و استبداد. چریک آرژانتینی از همان زمان که قاره استعمارزده لاتین را با موتورسیکلتی طی کرد و در کسوت پزشک به درمان بیماران پرداخت تا آن‌گاه که درد بی‌درمان مردمان این منطقه را در استبداد و حکومت‌های ظالم یافت، لحظه‌ای از پا نایستاد. او بی‌وطن بود و شاید هم جهان‌وطن؛ چرا که ظلم را علیه هیچ کس و در هیچ کجای جهان بر‌نمی‌تافت. سال‌ها از مرگ قهرمانانه ?چه? می‌گذرد اما بزرگمرد آمریکای لاتین هنوز هم الهام بخش مردمان ستم‌دیده‌ای است که تلاش می‌کنند خود را از زیر یوغ استعمار و استبداد برهانند. هنوز هم در هر گوشه و کنار جهان اگر پرچمی به عدالت‌خواهی و مبارزه با استبداد بلند می‌شود در همان حوالی تصاویر ?چه? را هم می‌توانی بیابی. جسد ?چه? را سال‌ها پنهان کردند، گویی می‌ترسیدند که مزارش تبدیل به قلب تپنده مبارزه با استعمار و استبداد شود.
ادامه مطلب ...